دیگه از این شیطنتها نکنی ها
این عکس کاملا نمایانگر یه دختر شیطون و هنرمنده. وقتی اومدی تو اشپزخونه واقعا ترسیدم ، با این حس اومده بودی که تشویقت کنم گفتی مامان ببین صورتمو نقاشی کردم ،شیر کشیدم،وقتی دیدی من اخم کردم گفتی من شیرم الان می خورمت ،در نری ها تا خنده ام گرفت گفتی بیا اتاقمو نگاه کن اونجا هم کشیدم .وای تمام دیوار و روتختی سیاه بود نزدیک بود گریه کنم دعوات کردم اولش ساکت شدی وقتی دیدی عصبانیتم جدیه گفتی مامانی باور نکن{یعنی باور کن}من نکردم یه پیشیه داشت از خونمون می رفت اون کرد هی گفتم نکن پیشی بازم کرد. الاهی مامان فدای معصومیتت بشه اینقدر قشنگ دروغ می گفتی که ادم نه تنها از گناه دروغگوییت می گذشت تازه لذت هم می برد،یه...
نویسنده :
مامانی
17:26